نیکی نیکی، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
نیکاننیکان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

عشق زندگی

ببعی

یه کتاب داره که تو هر صفحه اش عکس یه حیوونی رو کشیدن براش ورق میزنم و اسمشون رو میگم صداشون رو هم درمیارم با همون کتاب چندصفحه ای کلی سرگرم میشیم ولی خیلی به صدای بز و ببعی علاقه داره نیست که صدام رو میلرزونم خوشش میاد و تلاش میکنه اداش رو دربیاره کلا اسم کتاب شده بَ-َ-َ-َع وقتی هم کتاب رو میارم صفحه ببعی رو باز میکنه و دیگه نمیذاره ورق بزنم صداش رو نازک میکنه و هی تکرار میکنه قربونش برم که اینقدر با نمکه     ...
2 مرداد 1391

تنگنا در تربیت

خیلی خیلی بچه ها دید قوی دارند و از بزرگترها یاد میگیرند اینو همه میدونن ولی گاهی خیلی سخته رفتار درست رو بهشون یاد بدی بابا عینکس رو با پیرهنش پاک میکنه . ساعتی بعد نیکی عینک بابا رو درآورده و با بلوزش تلاش میکنه پاکش کنه و بعد کج و کوله میزنه به چشمش . من از صحنه پاک کردن عینک در شگفتم و از از صحنه عینک زدنش خنده م گرفته و بابا عصبانی از اینکه واسه بار شونصدم نیکی عینکش رو از رو چشمش میکشه آخه آدم چی بگه؟؟؟؟ بابا سر سفره از تو دیس غذا میکشه و نیکی درست بعد از گذاشتن کفگیر توسط بابا میاد وسط سفره میشینه و با کفگیر اول بازی میکنه و بعد سعی میکنه برای همه غذا بکشه که بیشترین سهم نصیب سفره میشه آخر سر هم دیس رو میکشه جلوش و میخواد از تو ...
2 مرداد 1391

حموم

فک کنم ترسش از آب ریخت هرچند آب بازی خیلی دوست داره اما یه بار تو حموم عزیزجون خورد زمین و دیگه دلش نمیخواست بره حموم منم چندهفته ای بود اصرار نمیکردم بره. فقط موقع حموم رفتن خودم درش رو باز میذاشتم  و میگفتم اگه دلت خوست بیا وانش و پر میکردم و اسباب بازی میریختم و گاهی که میدیدم داره نگاه میکنه شالاپ شولوپ راه مینداختم از قیافه ش معلوم بود خیلی دوست داره بیاد زبونشم گیر میکرد و هی میگفت آب آب آب یه چند باری هم فقط بالباس اومد تو حموم و یه کم آب بازی کرد و رفت اما دیروز اومد یواش یواش لباساش رو درآوردم و کلی آب بازی کرد کف مالیش کردم و بازی بازی شستمش . از شستن سر هم که همه بچه ها بدشون میاد ولی یواشکی شستم و آورزدمش بیرون طفلی فق...
2 مرداد 1391

اندر احوالات سریال های ماه رمضون

اصولا خیلی اهل فیلم و سریال های تلوزیون نیستم مخصوصا از وقتی سریال فرار از زندان رو دیدم همه اینا به نظرم شل و وارفته میان ولی تو ماه رمضون و سر سفره افطار معمولا تلوزیون روشنه و هر چی باشه میبینم. امسال یه سریالی گذاشتن به اسم خداحافظ بچه. که تو 2 قسمت اول همه چی معلوم شد . یه زوجی 2بار واسه بارداری تلاش میکنن و بچه شون 2ماهه و 6 ماهه تو دل مامانش از دنیا میره و دکتر میگه دیگه نمیتونید بچه دار بشید راستش موضوع خیلی تلخی داره ولی یه تلنگر اساسی واسه ما بچه دارا داشت که قدر نی نیای سالممون رو بدونیم همیشه خدا رو به خاطر دادن این هدیه اش شکر میکنم ولی این بار وقتی دور سفره میچرخه و از هر بشقابی که دلش بخواد غذا میخوره و حسابی سر و کله ...
2 مرداد 1391

بازم تب

از 2شنبه که واکسن زدم چند روزی میگذره دیروز که شنبه(اول ماه رمضان )بود باز نیکی تب کرد و بیحال شده بود البته به لطف استامینوفن تبش پایین اومد
1 مرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق زندگی می باشد